حالم بد است. لابد مثل شما که حالتان بد است و اصلا کیست که در این اوضاع و احوال حال میزانی داشته باشد؟ حالم بد است و راستش را بخواهید درست نمیدانم چرا؟ انگار برگشتهام به ده سال پیش. آن زمانها بود که همین طور شده بود حالم و درمانده بودم دیگر به کی پیام بدهم و ناله کنم و فغان از این اوضاع و احوال. آن زمان شروع کردم به وبلاگ نوشتن. الان هم دارم همین کار را میکنم. آن زمان ۱۸ سالم بود و الان ۲۸ سال. قاعدتاً باید در این ده سال چیزهایی تغییر کرده باشد که کرده. کمتریناش این است که الان خودخوریام بیشتر شده و میتوانم تصور کنم که چه چیز حالم را به این بدی میکند.
مهدی تیر خلاص را زد که دیشب گفت مشکل این است که زندگی تماماً از کنترلم خارج شده. دقیقاً همین است. زندگی تماماً از کنترلم خارج شده. الان هیچ کاری را از روی رغبت، با انگیزه و هدف انجام نمیدهم. به دانشگاه میروم که رفته باشم و تمام شود. میخوابم که خوابیده باشم و تمام شود. غذا میخورم، با کسانی صحبت میکنم، قضاء حاجت میکنم که زودتر تمام شود. تمام شود که چه بشود؟ نمیدانم. مدتهاست غبطه میخورم که چرا پیرمردی هشتاد و چند ساله و رو به موت نیستم که زندگیاش را کرده، بچهها و نوههایش را پس انداخته و چیزی دیگر از زندگی نمیخواهد جز مرگی آرام. من اکنون در این نقطه ایستادهام.
نمیدانم قرار است فردا چه کار کنم. از پسفردا و یک سال و دو سال دیگر هم خبر ندارم. فقط دلم میخواست زودتر همه چیز تمام شود و رها شوم. دلم عجالتاً همین را میخواهد. تمام شود و آزاد شوم که برای خودم بروم و گم و گور شوم. کجا؟ نمیدانم. با کی؟ نمیدانم. به چه مقصودی؟ این را هم نمیدانم. فقط میدانم نفسم بالا نمیآید و دلم میخواست کاش در اینجا نبودم. سهل است، کاش نبودم.
این ماجرا و این روزگار هم تمام میشود. وقتی دوره آموزش سربازی آدم تمام میشود دیگر مفهوم زمان تغییر یافته. شما یقین میکنید که حتی جهنم هم روزی تمام میشود. همه چیز روزی تمام میشود. من و شما و این روزگار هم به همین ترتیب. دلم میخواهد هر چه زودتر تمام شود. منتظر معجزهام؟ شاید. معجزهای شود و همه چیز دگرگون شود. منتظر مرگم؟ البته. بیاید و همه چیز را تمام کند. منتظر دلداری آدمی هستم که بیاید و غم را با خودش ببرد؟ ابداً. کار از تحمل آدم و آدمیان خارج است. کاش زودتر همه چیز تمام شود. مثل پیرمرد هشتاد و چند سالهای که رو به موت است و زندگیاش را کرده و اکنون فقط دلش میخواهد مرگ آرام و بدون دردی داشته باشد.
رگ خواب...
برچسب : نویسنده : khookekhiki بازدید : 97