دوباره زمانش رسید که من طبق این چند سال اخیر شب تولدم چیزکی اینجا بنویسم. دلیلش این است که فکر میکنم اگر چند سال دیگر به این کار ادامه دهم در نهایت میشود جمعش کرد و فهمید که در این مثلا ده سال از کجا به کجا رسیدهام. البته سود خاصی هم ندارد اما راستش را بخواهید آدم از پیری میترسد. به همین خاطر است که مدام دفترچه خاطرات سیاه میکند و عکس میگیرد و جلوی آینه به قسمتهای خالیشدهٔ سرش نگاه میکند. من البته هیچ کدام از این کارها را دیگر نمیکنم چون در این یک سال متوجه شدم همانقدر که آدم راحت وزنش زیاد میشود به همان اندازه هم به سادگی انگیزه و میلش را به زندگی کردن و هدفمند زندگی کردن از دست رگ خواب...
ما را در سایت رگ خواب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khookekhiki بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 16:20